وقتی تو اومدی...

دیدمت مامانی

دیروز برای من روز مهمی بود مامان من دیروز برای اولین بار شکلتو دیدم، تو سونوی قبلی قد یه عدس بودی!!! اصلا معلوم نبودی ولی دیروز دیدمت، سرکوچولوتو، شکمتو، دست و پاتو قربونت برم، تازه تکون میخوردی می پریدی هوا، خانم دکتر که دستگاه سونو رو تکون میداد یا یه کم ضربه میزد تو تکون میخوردی فدات بشم من بابات ماموریت بود و نتونسته بودم باهام بیاد، مامان جون اومد که قبل من دیدتت و گفت ماشالا چه تکونی میخوره آخیییییییییییی بعدم من دیدمت، عسلم، پاهاتو مینداختی هوا از مطب که اومدم بیرون سریع عکستو برای بابا فرستادم، ولی نمی تونست تو رو تشخیص بده، شب که برگشت براش توضیح دادم تازه بابات می گفت چرا ضربه میزدین به شکمت؟ بچم تکون م...
13 اسفند 1393

تو هفته یازدهم

سلام انجریک :)) اون روز بابات میگه نونه چطوره؟ میگم نونه کیه؟ میگه بی بی دیگه، من نمیدونم چرا بهت می گه نونه، یعنی احتمالا نون کوچک؟؟؟ یا شاید نی نی کوچک :)) دیروز رفتم دکتر تغذیه، ببینم باید چه چیزایی بخورم که به درد بخوره و برای تو مفید باشه، از اون طرفم چقدر بخورم که بعد اینکه به دنیا اومدی تبدیل نشم به یه مامان چاق بعدش رفتم خونه مامان جونت، شام خوردیم و اومدیم، خیلی دلم میخواست همون جا بخوابم، بس که خسته شده بودم. تو بیمارستان هم کلی بی بی کوچولو دیدم که اومده بودن دکتر برای چک آپ، یا مریض شده بودن طفلیا دوست دارم زودتر برم برات لباس بخرم، اما من نمیدونم تو دختری یا پسر آخه ...
5 اسفند 1393

بدون عنوان

خب امروز باهم آشنا شدیم تا حدودی ...من از همین الان خیلی دوست دارم  الانم سره کارم بعدا میام کلی حرف میزنم باهات ...
3 اسفند 1393

سلام نی نی کوچولو

امروز 03/12/93 .یکشنبست.من دختر عمتم ولی مامان و بابات واسه من مث دایی و زن دایی نیستن..بابات برادرمه مامانت خواهرم.این جلسه معارفست بیشتر  هنوزم نمیدونم دختری یا پسر ولی از ته ته قلبم خوشحالم که وجود داری من یه ساله ازدواج کردم با شخصی که بعدا بهش میگی عمو جابر   الان ازش یه عکسم میزارم واست ببینی ما چقد جوون بودیم ...
3 اسفند 1393

سلام انجیرم

سلام مامانی الان که من دارم این پستو برات می نویسم، به حساب خانم دکتر تو هفته 11ام زندگیتی، ولی به حساب مامان باید کوچولو تر باشی اگه تو هفته 11 باشی یعنی الان قد یه انجیری :)) پس سلام انجیر مامان :) تو بهترین نعمتی هستی که خدا به من و بابا داده، من هنوز نمی دونم تو دختری یا پسری، نمی تونم هنوز اسمی برات انتخاب کنم، فعلا تو ماهی طلایی ما هستی، golden fish ما :)) روزی صد بار خدا رو به خاطر وجودت شکر می کنم و برای آرامش و سلامتت دعا می کنم. بسیوووور دوست داریم مامان.    
2 اسفند 1393