وقتی تو اومدی...

این روزات

1394/9/20 20:31
نویسنده : هدا
143 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

از دیروز یه اخلاق جالبی پیدا کردی، وقتی داری شیر میخوری غر میزنی!!!! عزیزم، قربونت برم، فکذ کنم وقتی شیر بیشتر میخوای اینطوری غر میزنی

چهارشنبه همین هفته هم مامانی اومد که ببرتت حموم، آخه من هنوز می ترسم ببرمت، بعد تا مامانی رو دیی زدی زیر گریه بغلش هم که رفتی همچنان گریهههههههههه، یغنی بعلهههه برای اولین بار رسما غریبی کردی اونم با کی، مامانی طقلی که این همه هواتو داره و دکتر بردتت و 40 روز تمام از تو و مامی پذیرایی کرده

چند وقته دستتو شناختی و میخوری، مخصوصا وقتی گشنته، اولا فقط دست راستتو میخوردی ولی الان دست چپتم گاهی میخوری

امروز خونه مامانی بودیم و تو با بابایی چنان اغون اغونی می کردی که خدا میدونه، خیلی با نمک سعی می کنی از تو گلوت کلمه در بیاری

وفتی کسی ر. می بینی که باهات حرف میزنه و دوسش داری دست و پا میزنی و ذوق میکتی و خوذتو میبری چلو یا عقب

الان خوابی و من و بابایی داریم سریال میبینیم و منتظریم شام حاضر شه 

فعلا من میرم سراع شام مامانی تا بعد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)