وقتی تو اومدی...

خوش اومدی به زندگیمون

مامانی عزیزم، پسر گلم، خوشگلم،مادری امروز تو توی گهوارت خوابیدی و من دارم برات می نویسم مامانی تو باید طبق حساب کتابامون اواسط شهریور می اومدی، ولی برای اومدن به این دنیا عجله داشتی مامانی و جمعه سی مرداد اومدی. جمعه سی مرداد ساعت دو و نیم بعدازظهر اومدی و خوش اومدی گل مامان بابا. از اون روزی که تو اومدی و زندگی ما رو نورانی کردی الان 52 روزمی گذره، ای روزا برای من مثل برق و باد گذشت. تو این روزا تو جلوی چشم من رشد کردی و قد کشیدی و من روز به روز بیشتر عاشقت شدم. تو این 54 روز خیلی اتفاقا افتاد، از اخر به اول لیست می کنم که یادم بمونه: 18 مهر ختنه شدی مامانی و هنوز مامان نگرانه که همه چی خوب باشه، الهی بگردم برات یکی دو ...
22 مهر 1394

هفته 37 پسرگلم

سلام مامان الان تو هفته 37 هستی و من با همه وجود دلم میخواد بیای بغلم و بتونم بوت کنم و بغلت کنم. هفته بعد میرم پیش دکتر و معلوم میشه اقای کوچولوی من کی باید بیاد و چطوری باید بیاد. از دیروزم من و تو داریم باهم میایم سرکار. تا این روزای آخرو سرکار باشیم و من بتونم از اونور بیشتر کنارت باشم. بماند که چقدر لگد زدنات و تکونات سرکار بهم آرامش میده و باعث میشه یهو یه لبخند گنده بیاد رو لبام که فکر کنم در این حالت سایر همکارا اگه منو ببینن میگن به احتمال زیاد خل شدم :))) چند روز پیش( سه شنبه) هم لباسایی که میخوام ببرم برات بیمارستان و یکی دو دست لباس کوچولوتو شستم و باورت نمیشه همزمان گریم گرفته بود از شدت شوق و خوشحالی. مامان جو...
25 مرداد 1394

هفته ٣٥ و ٣ روز

سلام كوچولوم ديروز رفتم دكتر با بابا بابا صداي قلبتو گوش كرد و خانم دكتر گفت هنوز زوده، تو يه ماه ديگه وقت داري :)))) بابا خيلييييي دوست داره و من اينو تو نگاهش مي بينم راستي من دوره استراحتم تموم شد و از هفته بعد باز ميرم سر كار :)))) ماماني منتظر اون روزم كه مياي تو بغلم
19 مرداد 1394

بیا مامانم

مامان منو ببخش، اگه گاهی غمگینم و تو حسش می کنی مامان این غم به خاطر تو نیست به خاظر وجود مقدس و پاک تو نیست یه حس عجیبه، اینکه تو میای، میای بغلم، ولی من دلم تنگ میشه برای این روزا روزایی که توی دلمی، لگد میزنی، تکون میخوری، باهات حرف می زنم انکار نمی کنم از زایمان می ترسم، نگرانیهای طبیعی یه مادرو دارم، که ایا همه چی خوب پیش میره؟ تو کلاس بارداری خانمه می گفت این طبیعیه مامان این روزا پرم از حسای متناقض ولی تو همه این حسا، حسی که از همه قویتره اینه که دوست دارم...خیلی دوست دارم، یه جور عجیبی دوست دارم یه جوری که کاملا یونیکه و منتظرم ببینمت و در اغوش بگیرمت مامان اتاقت فوق العاده زیبا شده پرده هایی که خ...
12 مرداد 1394

ماه ٧ تموم شد، ٨ ماهه شدنت مبارك

سلام كودك درون :) بابات گاهي اينطوري صدات مي كنه اول از همه بگم فكر كنم چند روز پيش يعني ١٦ ام داشتي سكسكه مي كردي:))) بعد ناهار يه جور ضربان يكنواخت و ثابت داشتي، عين ريتم ضربان قلب كاملا منظم، حدسم اينه داشتي سكسكه ميكردي مامان اتاقت تقريبا چيده شده، باباجون اومد و شلفتو نصب كرد، فقط مونده پردش و يه سري كاراي خورده ريز مامان با توجه به تاريخي كه دكتر داده ار الان حداكثر ٢ ماه ديگه مونده به ديدنت روزشماري مي كنم بياي بغلم، عاشقتم ماماني
20 تير 1394

هفته 29 مامان

عسل گل مامان کیه؟ خوب معلومه تویی با اون ضربه هات که منو هر روز بیشتر داره به وجودت عادت میده، مطمئنم دلم برای این ضربه هات تنگ میشه مامان سه روز دیگه وقت دکتر دارم، بعد یه ماه و نیم از خونه میرم بیرون، و بعد یه ماه و نیم صدای قلبتو میشنوم و تو دسنگاه سونو می بینمت. این روزا حس می کنم داری بزرگتر میشی، گاهی نگرانت میشم یهو، مثلا نگران اینکه چط.ری؟ ایا حالت خوبه؟ ایا من ازت خوب نگهداری می کنم؟ احتمالا این سوالا و نگرانیهای همه ماماناس مامان جون و بابا جون کریر و کالسکتم خریدن، امروزم زنگ زدن گفتن سرویس چوبیتو سه روز دیگه میارن، فکر کنم با این شرایط هفته بعد اتاقت چیده میشه :)))) دوست دارم خیلی مامانی، مواظب خودت باش و رشد کن...
4 تير 1394

هفته 26 مامان

هورااااااا الان رفتی تو 7 ماه. شش ماهت تموم شد مامان گلم مامان هنوز تو استراحته، تو خوبی گل مامان؟ تو این چند وقت مامان جون رفته و برات سرویس چوب سفارش داده و پرده انتخاب کرده، همه عکساشو به من نشون داد و با سلیقه من انتخاب کرد. طفلی چون من باهاش نبودم بعضی موقعها مجبور شد چند بار بره و بیاد. یواش یواش اتاقتم داره اماده میشه گل پسرم حدود 2 هفته دیگه هم میرم ئیزیت پیش خانم دکتر به امید خدا کلی خبر خوب میده بهمون چند هفته پیشم مامان آزمایش قند و اهن داد و از نظر خانم دکتر خوب بود خدا رو شکر مامانی وقتی تکون میخوری انگار دنیا رو بهم دادن، تکونات انگار با من حرف میزنه، انگار بهم یه دنیا عشق میده. انگار زیباترین حرکات موزو...
23 خرداد 1394